مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

پرانا

بنام خدا

پرانا


نتیجه تصویری برای پرانا


منبع:  www.booki2.blogfa.com


شفای پرانیک(Pranic Healing) چیست؟
پرانا یک واژه سانسکریت به معنای نیروی حیات است و وجود این انرژی حیات‌بخش نامرئی عامل سلامتی و زنده بودن ما می‌باشد. این واژه در فرهنگ شرق Chi یا Ki نیز نامیده می‌شود که ما آن را ازطریق آب، هوا، زمین، در ختان و گیاهان و یا به کمک مراقبه و دعا دریافت می‌کنیم . یک درمانگر می‌تواند واسطه‌ای برای انتقال این انرژی باشد.
شفای پرانیک روش درمان با استفاده از انرژی پرانا می‌باشد که در درمان طیف وسیعی از بیماری‌ها در سطح فیزیکی، احساسی و ذهنی بکار می‌رود. در این روش بدون تماس دست درمانگر با بدن بیمار، انرژی‌های منفی ناشی از بیماری‌ها از بدن انرژی نامرئی انسان پاک شده و انرژی تازه و پرانای سالم به بدن بیمار انتقال داده می‌شود . لازم به ذکر است که هرچه بیمار مقاومت کمتری نشان دهد، انرژی راحتتر و آزادتر جریان می‌یابد و روند درمان سریعتر پیش می‌رود.
 
ادامه مطلب ...

تظاهر ارواح

بنام خدا

تظاهر ارواح


Image result for ‫ارواح‬‎

فرامرز ملاحسین تهرانی


تظاهر ارواح به شکل های گوناگون رخ می دهد. البته تظاهر ارواح بستگی به میزان سیالات حرکتی و تجسدی موجود در محیط دارد. هرچه این سیالات قوی تر باشد، تظاهر ارواح بهتر نمود خواهد داشت. امواج موجود در محیط با فرکانسی های گوناگونی که دارند در تطابق با امواج روحی و با شرایط و میزان توانایی های افرادی که در آن مکان هستند جمع شده و منجر به تظاهر بهتر ارواح از طرق گوناگون می گردد. 

تظاهر ارواح علاوه بر میزان سیالات محیطی بستگی به میزان قدرتهای مدیومی و گیرندگی اشخاص هم دارد. تمام عوامل موجود بر قوای شنیداری، دیداری و احساسی  افراد در دریافت علائم و اشارات ارواح موثر میباشد. معمولا هیچگاه به شکل صددرصد عوامل گوناگون در یک تظاهر ایده آل برای ارواح رخ نخواهد داد. به همین خاطر صداها، تصاویر، اشارات و علائم همیشه به صورت ناقص و توام با توجه زیاد و تمرکز کافی برای مدیومها میسور است. این چالش مخصوصا در تجسد ارواح بیشتر نمود پیدا می کند. به همین خاطر است که در جلسات تجسد ارواح که  عالی ترین نوع ارتباط با ارواح است، ارواح به شکل نیمه تجسد یافته و بخارگونه ظاهر می شوند که بعضا دچار ترس  و هراس  کسانی می شوند که برای اولین بار در این جلسات حضور یافته اند.

تجسد ناقص ارواح بخاطر کمبود ماده اکتوپلاسم در محیط است. ماده ای بخار مانند که از بخش هایی از بدن مدیوم خارج گشته و ارواح حاضر در جلسات با این ماده اثیری برای خود اندام اکتوپلاسمی می سازند که معمولا به علت کافی نبودن اکتوپلاسم بخشهایی از اندام ارواح شکل می گیرد و بخش هایی هم یا وجود ندارند و یا ناقص هستند و هیبتی ترسناک به ارواح می دهد. پس اینگونه تجسدهای ناقص به علت ترساندن افراد حاضر در جلسات بوسطه ارواح نیست. حتی خود آنها نیز از این بابت ناراحت میشوند و یکی از عواملی که ارواح در نزد خویشان و نزدیکان خود اقدام به تجسد نمی کنند، نگرانی آنها از عدم شکل گیری درست و صحیح اندام آنها و درنهایت ترسیدن دیگران از آنها می باشد. 

مواد اکتوپلاسمی بسیار ناپایدار نیز می باشد. به طوری که یک روح شکل گرفته از اکتوپلاسم، در کسری از ثانیه قادر است محو گردد، اما برای شکل گیری و تجسد، ارواح تقریبا می باید تا زمان  جمع شدن مواد اکتوپلاسمی که از بدن مدیوم  خارج می گردد صبر کرده و سپس ذره ذره به اندام خود شکل دهند. به همین خاطر در جلساتی که برای تجسد ارواح تشکیل می گردد یک اتاقک در گوشه اتاق تعبیه شده تا ارواح در آن اتاق با حداکثر مواد اکتوپلاسمی تجسد یابند و سپس از اتاق خارج شوند که معمولا باز هم به علت کمبود اکتوپلاسم ارواح مجبور می شوند با اندامی ناقص از اتاقک خارج شده و خود را به حاضران نشان دهند. 

این اشکال نه تنها در تجسد که در صوت و درک الهامات و اشارات ارواح برای مدیومها رخ میدهد. اگر شرایط موجی و سیالات محیطی کافی نباشد، صدای ارواح  به صورت پچ پچ و نجوا به گوش می رسد و حتما می بایست با توجه و تمرکز بسیار زیاد متوجه آن گردید و یا الهامات و اشارات آنها در میان فراوانی افکار و خیالات و امواج محیطی ازسوی اکثر مردم نادیده گرفته می شود. در این مورد در آینده بیشتر خواهیم نوشت.

کتاب امثال الحکم

بنام خدا

امثال الحکم

سری هارولد کلمپ

نتیجه تصویری برای امثال الحکم هارولد کلمپ

 

نام کتاب: امثال الحکم

نویسنده: هارولد کلمپ

ناشر: وی کیو

تاریخ انتشار: مهر 1391

 

امثال الحکم

داستانهای ماهانتا
Image result for ‫سری هارولد کلمپ‬‎
 
داستانهای ماهانتا دستورالعمل های مهمی هستند که برای برخورد آگاهانه با معضلات زندگی کنونی بسیار کاربرد دارند. رعایت انجام دستورات اعلام شده در این داستانها به عموم خوانندگان توصیه می شود.

نتیجه تصویری برای خرید و دانلود کتاب


انواع مدیومها

منبع: otaghe-asrar.blogfa.com

1. مدیوم های آثار الکتریکی 

2. آدم های الکتریکی

3. مدیوم های حساس

4. مدیوم های شنوا

5. مدیوم های گویا

        6. مدیوم های بینا

7. مدیوم های سمنامبول

8. مدیوم های  شفا بخش

9. مدیوم های کتابت مستقیم

10. مدیوم های نویسنده


هر کسی که به نحوی از انحاء تحت تاثیر فکر یا فعل ارواح قرار گیرد  او را مدیوم می نامیم . استعداد مدیومی یک موهبت و استطاعت انحصاری نیست ، بلکه یک خاصیت جسمانی انسان زنده است که تقریبا همه کس لااقل مختصر بهره ای از آن دارد .اما بطور اخص اشخاصی را مدیوم میگوئیم که چنان استعداد را به میزان فوق العاده واجد باشند ،یعنی کسانیکه با وساطت آنها آثاری مسلم و آشکار پدید آید .چنین استعداد نزد افرادی یافت میگردد که از لحاظ ساختمان جسمانی دارای حساسیتی مخصوص باشند .حتی  نزد این افراد هم استعداد مدیومی بدرجات و به انواع مختلف است ، بعضی از آنها امکانات متوسطی دارند و برخی بسیار قوی هستند ،گروهی برای نوعی پدیده معین آمادگی دارند و عده ای هم برای حدوث پدیده های دیگر مستعد میباشند .در اینصورت به همان اندازه که در تظاهرات روحی تنوع وجود دارد استعداد مدیوم ها هم از لحاظ کمیت و کیفیت بسیارمتنوع است

 بر گرفته شده

 از کتاب های آلان کارداک { کتاب ارتباط با ارواح}


1.مدیوم های آثار فیزیکی

چنین مدیوم ها مخصوصا برای وقوع پدیده های مادی و محسوس استعداد دارند ، مانند حرکت کردن اجسام ، ایجاد اصوات و غیره .افراد این گروه را به دو دسته تقسیم می کنیم :

(گروه اول مدیومهای آگاه و گروه دوم مدیومهای نا آگاه)

مدیوم های آگاه کسانی هستند که به استعداد خودشان آگاهی دارند و اراده بر تولید پدیده می کنند .در بین اینگونه مدیوم ها بسیار به ندرت افرادی یافت می گردد  که با میل و اراده خودشان میتوانند آثاری فوق العاده مانند تعلیق فضائی اجسام سنگین و انتقال هوائی آنها و مخصوصا پیدایش اشباح و تجسم ارواح را سبب شوند .

گردش دورانی صفحه میز گرد و ضربه نوازی از طریق حرکات نوسانی پایه های آن و تولید ضربات داخلی را ساده ترین آثار فیزیکی باید بشمار آوریم ، اما همین پدیده های ساده را هم لازم است همواره مورد توجه قرار دهیم چون بعضی اوقات چنان نتایج جالبی آز آنها بر میخیزد که برای اقناع پژوهندگان جدید بسیار نافع است .

اینجا باید تذکر دهیم مدیوم هائی  که برای مخابره با عالم نامرئی از طریق نویسندگی یا گویندگی استعدادی دارند معمولا برای تولید آثار فیزیکی کمتر مستعد میباشند .استطاعت مدیومی هر قدر از یک جهت قوی تر است بهمان نسبت در جهت دیگر ضعیف تر خواهد بود.

….

 

ادامه مطلب ...

شگردهای جدید کلاهبرداران رمالی، فالگیری و جادوگری

شگردهای جدید کلاهبرداران رمالی، فالگیری و جادوگری

منبع: http://yangm.blogfa.com

شگردهای جدید کلاهبرداران رمالی، فالگیری و جادوگریبه گزارش مهر، معاون اجتماعی پلیس آگاهی کشور جزئیات پشت پرده شبکه های رمالی و جادوگری برای سرکیسه کردن قربانیان خود را تشریح کرد.



شگردهای جدید کلاهبرداران رمالی، فالگیری و جادوگری

سرهنگ "عبدالله قاسمی" با هشدار به هموطنان گفت: «یکی از وظایف پلیس آگاهی مبارزه با کلاهبرداری است. کلاهبرداری در ایران با ترفندهای مختلف انجام می شود که وقوع آن ریشه در طمع قربانیان و ساده لوحی آنان دارد. متاسفانه در اغلب کلاهبرداری ها مالباختگان سهم بسزائی در وقوع آن دارند، زیرا عدم توجه به هشدارهای پلیسی باعث اغفال شدن آنها از سوی کلاهبرداران می شود. کلاهبرداران با دادن وعده های پوشالی طعمه های خود را فریب می دهند.»
  ادامه مطلب ...

بادکنک ذهنی

بنام خدا

بادکنک ذهنی


نتیجه تصویری برای برونفکنی روحی


فرامرز ملاحسین تهرانی


 زیاد شنیده ایم که فلان عالم بزرگوار و یا شخصی که تخصص در زمینه علوم غریبه دارد، قادر است روح خود را از جسم جدا ساخته و به نوعی به این عمل وی مردم عوام مرگ اختیاری می گویند. خب این عمل را هرچه نام می گذارند تفاوتی در اصل عمل نمی کند و ما به آن برونفکنی روحی می گوییم. منظور از برونفکنی روحی این است که شخص با تمرکز و اراده و اختیار جسم خویش را به خواب برده و درا ین لحظه با آگاهی تمام شاهد خروج روح از تن باشد و سپس به هرکجا که مایل باشد به سیر و سفر بپردازد.  

ادامه مطلب ...

جایگاه ارواح و اشباح در دنیای سینما...

جایگاه ارواح و اشباح در دنیای سینما...


منبع: دریچه


ارواح یا اشباح موجودات ترسناک در دنیای سینما هستند که از زمان ابتدایی ترین فیلم های ترسناک بر روی پرده سینما حضور دارند که با گذشت زمان از محدودیت ژانر ترسناک خارج شده اند و در ژانرهای دیگر نیز حضر پیدا کرده اند.در اینجا ما با فلسفه وجودی روح کاری نداریم چون فرهنگ ها ومذاهب مخلف باورهای گوناگونی نسبت به پدیده ی روح دارند ؛آنچه ما در اینجا بررسی میکنیم نمود روح و اشباه در سینما و در درون جعبه جادو است.همانگونه که گفته شد اشباه بخشی جداناشدنی از ژانر فیلم های ترسناک هستند ودر فیلم های فراونی ارواح خبیث به تصویر کشیده شده اند .

شبح به صورت های فراوانی در قاب سینما تصویرگری می شود ،بیشتر به صورت دود و یا مه است که تصویری از یک انسان که گاهی چهره ی زیبا و گاهی چهره وحشتناک دارد در آن نمایان است و با نگاه به او می توانید آنچه که در پشت سرش قرار دارد را به راحتی ببینید بیشتر سعی می شود اشباح رنگی روشن و سفیدگونه داشته باشند. مسخره ترین نوع شبح که بیشتر در فیلم های کمدی پیش پا افتاده دیده می شود یک ملافه معلق در هوا است . اشباح چون جسم نیستند می توانند به راحتی در هوا حرکت کنند ، از درون اجسام وحتی بدن انسان عبور کنند.اشباح و ارواح خبیث صدایی ترسناک از خود در می آورند ، اجسام را به صدا در می آورند و گاهی حتی باعث حرکت جزئی اجسام نیز می شوند.

 

ادامه مطلب ...

استاد درون

بنام خدا

استاد درون



ما در طول حیات های مادی و معنوی مان از تجارب و راهنماییهای اساتید زیادی روبرو می گردیم. حتی خود ما در برهه هایی از زندگی برای دیگران نقش راهنما و استادی را ایفا مینماییم. هر انسانی که حتی کلمه ای به ما آموزش دهد، نقش استادی را برای ما دارد. انسان همواره در حال یادگیری از دیگران و یا تعلیم به دیگران میباشد. اگر انسانی به عنوان یک مخلوق الهی در طول حیات دنیایی اش نسبت به تعلیم و تعلم و ارتقا دانش خویش و دیگران بی تفاوت بوده و نقشی خنثی را داشته باشد، از تکامل روحی و معنوی بازمانده و باید منتظر عواقب  این کاهلی  و تنبلی روحی خویش در آینده باشد. کمترین ضرر و خسران برای چنین انسانهایی عدم بهره مندی از تعالیم الهی و راهنمایی های منحصر به فرد و معنوی سفیران روح است. سفیر روح استاد درون هر یک از ماست که بدون هیچ چشمداشتی انسانها را در طول زندگی های مادی و غیرمادی شان راهنمایی نموده و  بدون آنکه حضور و نقش خویش را اعلام نماید در برهه های حساسی از زندگی همگان را  از راهنمایی ها و خدمات خود بهره مند می سازد. استاد درون یا همان روح راهنما و یا سفیر روح، با مهربانی و آگاهی های الهی خویش همواره در کنار ما مشغول القا آموزه های خود برای تکامل معنوی و حتی پیشرفت امور مادی در همین زندگی دنیایی ماست. البته کمکهای ایشان در امور  دنیایی و مادی همگی درجهت مکارم معنوی است که متاسفانه برخی اشخاص مادی گرا آن را به حساب  توانایی های خود گذاشته و از نعمات حضور اساتید  و ارواح راهنما برای موفقیت های خویش غافل و ناآگاه می باشند.

اصولا همه انسانها از نعمت برخورداری از دو استاد در طول حیات خویش برخوردارند. یکی استاد درون و دیگری استاد بیرون. معمولا اساتید بیرونی ما همان معلمان و راهنمایان و دوستان عالم و باسواد ما هستند که در محیطهای گوناگونی چون مدرسه و دانشگاه و مراکز آموزشی به ما انواع علوم تجربی و نظری را می آموزند. اینان خود دانش آموختگانی در محضر  دیگر اساتید بوده و معمولا این خدمات آنها توام با گرفتن پاداش و اجر و مزد برای  امرار معاش و رفع حوائج زندگی شان می باشد. به غیر از این اساتید، همه انسانها از استاد  درون نیز برخوردارند که از نظر اکثریت مردم ظاهربین غایب است، این اساتیدمعنوی بدون هیچ چشمداشتی و بدون آنکه اصلا کسی متوجه راهنمایی های آنان باشد، در مراحلی حساس از  زندگی که  عقل  و علوم بشری قادر به حل و فصل آن امور نیست، به کمک انسان آمده و او  را در مسیر صحیح و درست هدایت مینماید.

برای درک این آگاهی و برقراری ارتباط با این سفیران روح و اساتید مهربان معنوی، برخی از انسانها مستقیما از آنان درخواست کمک می نمایند، و به سفیران  و راهنمایان روحانی خویش اجازه می دهند در تمامی مراحل و دوره های حیات همیار و همکار آنان باشند. معمولا این درخواست از سوی سفیر و استاد درون مورد اجابت قرار می گیرد، و نشانه اش آن است که رفته رفته آگاهی ها و معنویات در نزد چنین انسانهایی که سفیران روح را برای دوستی انتخاب کرده اند، ارتقا می یابد. اولیاالله و مردم مومن به جهان غیب و مرتبط با عالم ارواح،  همواره از آرامشی وصف ناپذیر برخوردار بوده و همواره در شادی و خوشحالی به سر  می برند، زیرا آنان در مسیری  گام نهاده اند که در انتها به بهشت های خدایی و جهانها و طبقات روح ختم می شود. جهانهایی غرق در نور و روشنایی و صوت الهی که وصف و تشریح آن از ادراک و فهم و کلام بشری عاجز است.


مرگ

بنام خدا

مرگ

فرامرز تهرانی


در اخبار و رسانه ها بسیار شنیده شده است که فردی پس از مرگ و یا درهنگام دفن مجددا زنده و موجب شگفتی همگان شده است. وقتی این شگفتی بیشتر میشود که تمام مدارک تایید مرگ آن شخص توسط پزشک معتمد تایید شده، اما پس از گذشت چندین ساعت علایم حیات مجددا به فردی که همگان گمان می کرده اند مرده است بازگشته است. در علم پزشکی با قطع علایم حیاتی ازقبیل نبض، ضربان قلب و توقف سیگنال های مغزی مرگ رخ داده و هیچ شک و شبهه ای در آن نیست. اما از منظر عالمان علوم روحی وقتی مرگ حقیقی رخ می دهد که ریسمانهای روحی بطور کامل از کالبد فیزیکی قطع شود که این ریسمانها از روح به نقاط مختلف بدن از بدو حلول روح در جنین متصل گشته و با وقوع مرگ بوسیله رسولان الهی از نقاط اتصال قطع می گردد. حال چرا بعضی اشخاص پس از مرگ دوباره زنده می شوند به این علت است که تمام آن ریسمانهای متصل از روح به بدن قطع نشده بلکه تعدادی از آنها قطع شده و تعدادی دیگر هنوز به بدن وصل میباشد. درمواقعی که ریسمانهای متصل از روح به قلب و مغز قبل از سایر ریسمانها قطع شود این گمان به وجود میاید که مرگ شخص به وقوع پیوسته است، درحالیکه این از بدشانسی آن شخص است که قبل از سایر ریسمانها، ریسمان قلبی وی قطع گشته و چون نبض از کار افتاده است، پزشک و همراهان شخص حکم به مرگ قطعی فرد می دهند. 

ریسمانهای روحی مثل بند ناف از روح به نقاط مختلف جسم مادی وصل می باشد و انرژی را به سراسر جسم جریان می سازند. نقاطی مثل مغز سر، چانه، سینه، قلب،آرنج دست، ناحیه خاجی و نشیمنگاه، زانوها و بالاخره پاشنه پاها ازجمله محل هایی است که ریسمان روحی به آنها لحیم  شده و با وقوع مرگ همه این ریسمانهای نامریی توسط رسولان مرگ از کالبد مادی شخص محتضر قطع می شود. تا زمانی که تمام ریسمانها قطع نگشته مرگ دایمی رخ نداده است و امکان بازگشت روح به بدن وجود دارد. یعنی حتی اگر یک ریسمان هم باقی مانده است احتمال بازگشت روح و زنده شدن شخص وجود دارد، هرچند احتمالش بسیار ضعیف است اما از نظر علمای روحی این شخص هنوز زنده است و نمی بایست دفن گردد، زیرا در این صورت زنده بگور محسوب خواهد شد.

شاید این سوال به ذهنتان خطور کند پس با چه تضمینی حکم به مرگ شخصی باید داد. در پاسخ باید گفت بهتر است پس از قطع علایم حیاتی، بلافاصله اقدام به دفن شخص نکنیم زیرا ممکن است آن شخص واقعا زنده باشد. تعجیل و شتاب  در تشکیل مراسم ترحیم و دفن حتی اگر آن شخص واقعا مرده باشد، باعث رنجش وی خواهد شد. زیرا روح این شخص گمان بر بی علاقگی خانواده و اقوام از خویشتن می کند و پیش خودش می گوید اینها چه شتابی در خلاص شدن از دست من داشتند. پس بهتر است حداقل 24 ساعت شخص مرده را در محیطی مناسب که در معرض جریان هوا باشد قرار داده و با خواندن ادعیه و یا سخن گفتن و نجواهای عاطفی با وی وداع کرده تا احتمالا هم آن شخص هنوز کاملا نمرده باشد، موجبات زنده به گور شدن وی را فراهم نکنیم. 

بسیار اتفاق افتاده که شخصی پس از دفن به خواب عزیزان خویش آمده و از زنده بودن خود به هنگام دفن سخن گفته است. به عنوان مثال از یکی از دوستان شنیدم که چند سال قبل یکی از اقوامش را که بر اثر برق گرفتگی از دنیا رفته بود را در خواب می بیند و آن شخص میگوید اگر پس از برق گرفتگی پای مرا در آب می گذاشتید من زنده می شدم. بهترا ست دراینجا پرانتزی باز کنم و بگویم اشخاصی که دچار برق گرفتگی می  شوند و به شوک مرگ می روند با قرار دادن نیمی از بدن این اشخاص در ماسه خیس امکان باز شدن رگها و خروج کامل جریان الکتریسیته از بدن آنها وجود دارد و به این ترتیب می توان تا درصد زیادی از مرگ این اشخاص جلوگیری کرد. 

کسانی که به مرگ موقت دچار می شوند و موفق به بازگشت می شوند معمولا از مشاهدات خویش واینکه در وضعیتی آرام و بانشاط به سر می بردند سخن میگویند، اما نمی توان نام این تجربه را تجربه مرگ گذاشت. زیرا تا تمامی ریسمانهای نامریی از روح به جسم، آن هم توسط رسولان الهی قطع نشده مرگی رخ نداده است و هرگونه مشاهدات آنها مانند رویاهای شبانه می باشد. مانند این است که شخصی را وارد باغی کنیم و پس از گشت و گذار، وی را از باغ خارج نماییم. این تجربه متفاوت است با حالات وتجربه شخصی که وارد باغ شود و سند مالکیت باغ را هم به نام وی بزنند. پس وقوع مرگ زمانی حتمی می شود که رسولان مرگ با حضور خویش بر بالین محتضر سند آزادی وی را از سالها زندگی در دنیای پر از درد و رنج به دست وی بدهند و وی را به سوی عوالم و طبقات روح راهنمایی نمایند. در گذشته های نه چندان دور یک سنت و عادتی خوب در جامعه وجود داشت که فردی را که فوت شده را به داخل مسجد برده و تا صبح در کنارش بیتوته کرده و دعا و مناجات و استغفار برایش به جا می آوردند، آنگاه پس از سپیده دم و باخبر کردن دیگران و تشکیل گروه و دسته ای از اقوام و دوستان مرده را با تشریفات و احترام به سوی قبرستان برده و دفن می نمودند. با سپری شدن این ساعات اگر واقعا آن میت به مرگ موقت دچار شده بود، دیگر زنده بگور نمی شد و اگر هم واقعا ازدنیا رفته بود با این مراسمی برایش ترتیب می دادند دلشاد شده و از علاقه و عشق اطرافیان نسبت به خودش باخبر می گشت. 

قبض روح

بنام خدا

قبض روح

فرامرز ملاحسین تهرانی


همه انسانها و به تبع آن همه موجودات ذی روح روزی می میرند. زیرا روح بمنظور تکامل و ارتقا به جهانهای بالاتر و رسیدن به طبقات روحی مخصوص خویش نیازمند طی مراحل و طریق به سوی جایگاه ابدی خویش است. هیچ موجودی از مخلوقات خداوند نیست که در هر یک از کرات مادی به طور جاودان ماندنی و پایدار باشد. بلکه پس از دورانی کوتاه و انجام رسالت و تکالیفی که برعهده دارد با وقوع مرگ به مرحله ای دیگر از حیات انتقال می یابد. ما انسانهای این کره مادی یعنی سیاره زمین نیز مشمول این قانون و قاعده الهی می باشیم و در وقت و ساعتی مقرر به امر پروردگار مهربان توسط ارواح و فرشتگانی که وظیفه قبض روح ما را برعهده دارند، به طبقه روحی خویش انتقال می یابیم. درواقع وقوع مرگ مترادف با فنا و نیستی نمی باشد بلکه ارتقا به جهانی برتر از این دنیای مادی است. 

 

ادامه مطلب ...